درجوستجوی تنهای
گر همسفر عشق شدی مرد خطر باش ، هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش .
از یه حرف جزی حرف کشیده شد به جودای غریبی راستش بعضی وقتا دلم میگیره تو خودم میشکنم همش احساس تنهای میکنم بااینکه همه کنارمن اما بازم تنهام دلم میخواد برم یجای که هیچکی نباشه بغضمو بشکنم خلاصه ببخشید شاید سره شمارو هم به درد اوردم عاشقی جنون داره چه عروسه نازی مگه نه/؟ زندگی عشق است عشق ما افسانه شد قلب ما بدوره شمعی پروانه شد انقدر سوخت تا دیوانه شد
عشقم نازنینم از خونه ما پا کشید غریبی
دل من رنجه دونیارو کشیده غریبی
خرابی امده به سرم از هر سو غریبی
خرابم از جواب بی جوابی غریبی
ندیدم آسمون آفتابی غریبی
جادهای خون داره
احتیات کن سقف بی ستون داره
برو صدف باران است
برو صدف طوفان است
برو صدف بیگانه
Power By:
LoxBlog.Com |